سلامت

سنت دوم معتادان گمنام " در رابطه با گروه ما ، فقط یک مرجع نهایی وجوددارد ،خداوندی مهربان ،که به گونه ی ممکن ، خود را در وجدان گروه ما بیان می نماید

سنت دوم

سنت دوم بر اساس کاربرد و قابلیت اجرای سنت اول بنیان گرفته است . ما از اتحادی که بر مبنای تعهدمان نسبت به بازیابی ، در معتادان گمنام سرچشمه می گیرد اقدامات مان را شروع می کنیم . درجه ی تعهد ما از ، انجام خدماتی که باعث توسعه ی منافع مشترک مان می شوند آشکار می گردد . خدماتی از قبیل پشتیبانی از یک جلسه ف مشارکت و همدمی با اعضای دیگر فراهنما شدن و خیلی راه های دیگر ،که از طریق آنها قادر خواهیم بود یرای کمک فبه معتادان دیگر نزدیک شویم . به عنوان گروه نیز هدف ما خدمت کردن و ارائه ی چیام است و هر کاری که در ارتباط با خدمت در جلسات معتادان گمنام می کنیم برای به انجام رساندن این هدف می باشد . بدون داشتن یک هدف معین ،خدماتی که ما انجام می دهیم مؤثر و با ثبات نخواهند بود . به منظور دریافت راهنمایی به یک نحو مناسب در خدمت به دیگران ف ما از یک نیروی برتر استعانت می جوییم . خدمت شخصی در نتیجه ی کاربرد اصول میسر می گردد . نحوه ی مطلوب انجام خدمات ، در نتیجه ی رابطه ی ما با همان نیروی برتر ی که مارا در بهبودی شخصی مان راهنمایی می کند میسر می گرد د . همین نیروی برتر در ضمن قسنت های مختلف انجمن ما را نیز هدایت می کند . راهنمای ما در انجام خدمات ، خداوند خودمان می باشد و تفاوتی نمی کند که ما در سطح شخصی یا گروهی و یا به عنوان هیئت خدماتی و یا یک کمیته ، مشغول انجام خدمت باشیم . هر بار که برای انجام خدمات ، دور هم جمع میشویم و در دعا از این نیروی برتر مهربان در خواست می کنیم که در بین ما حضور یابد و ما را راهنمایی کند . راهنمایی او باعث خواهد شد که ما ر تمام اعمالمان جهت صحیح را انتخاب کنیم . ها یک از ما درباره ی این که چگونه می توان خومات مؤثرتری ارائه دادعقیده ای دارد . حال وقتی هر کدام از ما یک نقشه ی بخصوص برای اقدامات ارائه می کند ، چگونه باید تصمیم گرفت که کدام صحیح تر می باشد ؟ حرف آخر در مباحث ما کیست ؟ پاسخ ما آن است که حرف آخر با یک خداوند مهربن است که منبع اتحاد ماست همان نیروی برتری که ما را در ارزیابی شخصی هدایت می کند . اگر به دنبال آن هستیم که از یک مرجع نهایی راهنمایی دریافت کنیم ، باید راه هایی را پیدا کنیم ، که توسط آن ها بتوانیم بطور دسته جمعی آن را بشنویم . سلسله مراحل و مکانیسمی که ما را برای رسیدن به این منظور مورد استفاده قرار می دهیم ، وجدان گروهی است . انجام موفق مکانیسم وجدان گروهی وابسته به آن است که ما اعضاء در سطح شخصی اصولاً تمیل داشته باشیم که برای آن مسئله از یک نیروی برتر راهنمایی دریافت کنیم . ما همین تمایل را به داخل گروه می آوریم . وقتی روی قدم ها کار می کنیم و یاد می گیریم اصول نهفته در آن ها را در زندگی مان بکار گیریم جریاناتی اتفاق می افتد که ما نسبت به رفتار خودمان و اثراتی که این رفتار روی خودمان می گذارد ، بینش و آگاهی می یابیم . به زبانی دیگر ما وجدان پیدا می کنیم . این وجدان انعکاسی است از رابطه ی ما با یک نیروی برتر ، این وجدان منعکس کننده ی راهنمایی است که ما از خدای خودمان دریافت می کنیم و هم چنین تعهد در به انجام رساندن ان راهنمایی . وقتی که در گروه های خود گرد یکدیگر هستیم نیز احتمال دارد سلسله مراحل مشابهی اتفاق افتد . یک وجدان دسته جمعی ( گروهی ) بوجود بیاید . ان وجدان ، منعکس کننده ی رابطه ی اعضای ما با یک نیروی برتر مهربان است . وقتی ما به طور مرتب با آن نیرو مشورت کنیم آن وجدان ذسته جمعی ما را در انجام هدف اصلی راهنمایی خواهد کرد و هم زمان ، باعث حفظ اتحاد و منافع مشترکمان نیز خواهد گردید . ما می توانیم برای درک بهتر حجدان گروهی ، همان تصوری را که از وجدان فردی در ذهن مان داریم بکار ببریم . وجدان گروهی مظهر آگاهی ، برداشت و تسلیم دسبه جمعی ، در رابطه با اصول روحانی می باشد . وجدان یک گوه وقتی شکل می گیرد و خود را ظاهر می سازد که اعضای آن گروه وقت کافی بای صحبت با یکدیگر در مورد احتیاجات شخصی خود، احتیاجات و احتیاجات تمامی جلسات معتادان گمنام در کل صرف بنمایند . هر عضو در هنگام صحبت و مشارکت با گروه ، از رابطه ی شخص خودش با یک نیروی برتر مدد میگیرد . هم زمان با آن که اعضاء به دقت به حرف های یکدیگر گوش فرا می دهند و حرف های شنیده شده را بر مبنای درک خود از یک خداوند مهربان سبک سنگین می کنند ، یک حالت بخصوص اتفاق می افتد . راه حل های مشکلات پیدا می شوند . راه حل هایی که وقتی ارائه می شئند احتیاجات همه آن هایی را که در آن رابطه هستند در نظر گرفته و منظور داشته است. یکی از مظاهر شکل یافتن وجدان گروهی آن است که بین افراد یک فهم و برداشت که بطور واضح مورد توافق همگی است ایجاد می گردد . سپس بر موازین فهم و برداشتی که در نتیجه ی اشتراک در این وجدان گروهی ایجاد شده ، گروه می تواند پیشنهاد کند که برای تصمیم نهایی رای گیری انجام شود . اما تحت شرایط خوب معمولاً گروه به صحبت درباره موضوع ادامه می دهد تا این که تمام اعضاء با یکدیگر هم نظر و متفق العقیده بشوند . راه حلی که بالاخره پیدا می شود احتمالاً آن قدر واضح است که دیگر رای گیری لازم نیست . وجدان گروهی چیی ثانت و تغییر ناپذیری نیست. ما می دانیم که وجدان شخصی در طی زمان تغییراتی پیدا می کند و هر چه که رابطه ی شخص با یک نیروی برتر قوی تر می شود ، وجدان او نیز آگاه تر می شود . به همین گونه وقتی اعضاء یک گروه در بازیابی بلوغ پیدا می کنند ، اعضائ جدید می آیند و اوضاع گروه تغییر پیدا می کند و وجدان گروهی نیز در مسیر تکامل دچار تغییر می گردد . وجدان گروهی شکل یافتن سلسله مراحلیاست که امکان دارد به انواع مختلف انجامیابد . این غیر منطقی است که ما انتظار داشته باشیم راه حل امروز یک گروه برای ک مشکل ، همیشه جواب مشکلات مشابه گروه های دیگر نیز باشد . در واقع ف امکان دارد آن راه حل در زمان دیگری به درد خود آن گروه نیز نخورد . اصولی که برای رسیدن به وجدان گروهی مورد استفاده قرار می گیرند همیشه ثابت می باشند ، اما زمان و شرایطی که وجدان مان بر طبق آن ما را هدایت می کند ، دائما در حال تغییر هستند و در نتیجه لازم می آید که وجدان مان به ما چیز های مختلفی در شرایط مختلف بگوید . این مسئله حائز اهمیت است که ما در رشد دادن و آگاه نمودن وجدان گروهی خود تداوم داشته باسیم و هر گاه مسئله ای پیش آمد از یک نیروی برتر مهربان در خواست راهنمایی کنیم . تسلیم شدن در مقابل وجدان گروهی ، بدان معنی است که ما اجازه دهیم انجمن مان توسط یک نیرئی برتر مهربان شکل پیدا کند . گاهی اوقات وسوسهمی شویم که کنترل جریانات روزمره گروه خود ، هیئت خدماتی و یا کمیته مان را بدست بگیریم و باورمان می شود که علاقه زیادی که ما به نفع گروه خود داریم هرگز ما را به بیراهه نخواهد کشاند . با این همه هر چه اعتمادمان بیشتر می شود ، بیشتر متوجه می شویم که گروه توسط یک نیروی برترمهربان هدایت می گردد . اتکائ و توکل ما به آن نیروی برتر ، تمایلی که ما نسبت به اجرای خط مسی ای که از طریق وجدان گروهی ابراز گردیده و باور اینکه همه چیز به خیر خواهد انجامید نشان داده می شود . هر گروه هیئت یا کمیته ای می تواند به دلیل جر و بحث و عدم توافق اعضاء یا مشکلاتی که ظاهراً غیر قابل حل به نظر می رسند دچار دردسر جدی بشود . در چنین مواردی مسئله ی مهم آن است که ما تمرکز خود را روی اصول این برنامه و راه حلی که این اصول ارائه می کنند معطوف کنیم نه بر روی مشکلاتمان توافق زمانی حاصل می شود که ما خودمان را از سر راه کنار بکشیم و اجازه بدهیم که یک نیروی برتر مهربان ما را هدایت کند . فقط وقتی که ما گوش فرا دهیم قاذر خواهیم شد که راهنمایی نیروی برتر را بشنویم . وجدان یک گروه وقتی به حداکثر وضوح بیان خواهد شد که تمام هعضای آن گروه با یکدیگر مساوی تشخیص داده بشوند نیروی برتر از طریق همه ی ما کار میکند ، بدون توجه به تجابه یا مدت پاکی وجدان گروهی همیشه وجود دارد ،اما همه ی اوقات ، ما قادر به شنیدن صدای آن نیستیم . یا دل مان نمی خواهد آن را بشنویم و یا اینکه اصلاً نمی خواهیم اجازه دهیم که ظاهر بشود . شنیدن ندای وجدان گروهی معمولاض مستلزم صبور بودن و صرف وقت لازم می باشد . برخورداری از روحیه ی انعطاف باعث آن می شود که ما نیروی برتر و مهربان را دعوت کنیم تا در طی مراحل ایجاد وجدان گروه شرکت جوید . در طی دوران بازیابی شخصی ، وقتی ما پاک می مانیم و رشد روحانی پیدا می کنیم ، افکار و رفتارما ن نیز دچار تغییر می شوند . ما نه تنها یک شبه حال مان بهتر نمی شود بلکه کاهی اوقات رشدمان در هم بر هم و بدون تعادل یا حساب بخصوصی صورت می گیرد . عیناًهمین الگوها در مورد رشد گروه ها نیز صادق هستند . هم زمان با رشد وتکامل گروه های مان ، منابع ما و احتیاجات ما ن نیز دچار تغییر می گردند . گروه ها بسته به نیازشان ، خدمت گزاران مورد اعتمادشان را عوض می کنند ، نحوه ی برگزای جلسه ، محل شان ، و اگر لارم دیدند کمیته ها انشعاب پیدا می کنند ، منطقه خود را انتقال می دهند و یا کوشش خود را با کمیته های دیگر هماهنگ کرده و به آنها ملحق می شوند . این گونه تغییرات در ظاهر پیشرفت نمی باشند ، اما همان طور که بهبودی شخصی ما همیشه به گونه منظم و حساب شده پیش نمی باشند ف انجمن ما نیز همیشه آن طور که انتظار داریم تکامل پیدا نمی کند . هم زمان با آنکه گروه ها و کمیته ها درگیر این مراحل رشد می شوند، اغلب وجدان دسته جمعی آنها نیز تکامل پیدا می کند . تغییرات حاصل از وجدان گروه نباید مایه ی نگرانی خاطر شوند . آن ها فقط قسمتی از سلسله مراحل رشد می باشند . وقتی یک گروه یا کمیته از نیری برتر مهربان ، درخواست راهنمایی نمود ، آن گروه می تواند از بعضی از اعضای خود بخواهد که مضمون آن راهنمایی را به اجرا بگذارند . وقتی ما از اعضای مان می خواهیم خدمت کنند ف منظور آن نیست که آن ها را بهتر از دیگران می دانیم و یا مکان مجزایی نسبت به بقیه ی اعضاء دارند . رهبری در جلسات معتادان گمنام یک خدمت است . نه یک طبقه والاتر عضویت . به همین دلیل ما به رهبران خود نام خدمت گزاران مورد اعتماد داده ایم . زمانی که یک غضو را برای انجام خدمتی انتخاب می کنیم و در واقع اعتماد به یکدیگر ابراز کرده ایم . در اینجا ما به وجدانی که باعث این انتخاب شده اطمینان می کنیم ،چرا که وجدان معرف رابطه ای است که ما بطور دسته جمعی با یک نیروی برتر مهربان پیدا نموده ایم . ما همان اطمینان را به اعضایی که برای خدمت انتخاب کرده ایم منتقل و ابراز میکنیم . ما ایمان داریم که افراد انتخاب شده ،اصول روحانی رادر اقدامات خود مورد توجه قرار داده ،خواستار جامع ترین اطلاعات در مورد مسایل پیشنهادی خواهند بود و این اطلاعات را با د یگران نیز در میان خواهند گذاشت . ما ایمان داریم که افراد منتخب سعی کافی جهت حفظ مصالح و منافع مشترک انجمن مان ابراز خواهند داشت . راتطه خدمت گزاران مورد اعتماد و اعضای گروه مسئله ای دو طرفه می باشد یعنی از آنهایی که انتخاب شده اند خواسته می شود که با جدیت و امانت مسئولیت خود را انجام دهند و گروهی که این افراد را انتخاب کرده اند نیز هم زمان مسئولیت دارند که از این خدمت گزارن خود پشتبانی کنند . وقتی از ما خواسته می شود که خدمت کنیم ، در می یابیم که در مقابل یک نیروی برتر مهربان که خود را وجدن گروخ ساخته است مسئول هستیم . ما از طریق خدمتی که در انجام آن از هوای نفس چشم پوشیده و عاشقانه صورت می دهیم ، اعلام بول مسئولیت می کنیم . رعایت اصولی که در سنت ها نهفته می باشند در تمام اقدامات ما مصداق دارد . ما می توانیم برای انجام مسئولیت های مان به وجدان شخصی خود یا وجدان دسته جمعی برای راهنمایی گرفتن رجوع کنیم به عنوان خدمت گزاران مورد اعتماد ،رابطه ی ما با وجدان گروهی زمانی تقویت می شود که بطور غیر منطقی ،اطلاعاتی را که صادقانه و با می باشند با خود حمل کرده و دنبل خدمت کردن باشبم نه حکومت . ما در یک گروه و یا یک کمیته ، توسط راهنمایی که از یک نیروی برتر دریافت می کنیم و به وسیله ی ارائه ی اطلاعات بی غرضانه و کامل به ایجاد وجدان گروهی کمک می کنیم ،سچس از طریق ارائه برداشتی را که از این وجدان پیدا کرده ایم ، مسیر و آرمان هایی را که در رابطه با گروه می باشند ، به دیگران نیز انتقال می دهیم . بهترین نوع رهبری وقتی است که خدمت گزاران مورد اعتماد ما با ارائه ی نمونه شخصی ( خوب ) ما را هدایت می کنند . در شرایط مطلوب ، ما آنها را به دلیل وجود آن اصول بازیابی که می بینیم در زندگی شان کار برد دارد انتخاب می کنیم . ما خدمت گزاران مورد اعتمادمان را تشویق می کنیم که قاب شان را برای قبول عقاید جدید باز گذارده ، دانش خود را در تمام سطوح خئماتی افزایش داده و باریابی خود را پی گیری می کنند . تمام این صفات بر قدرت آنان برای انجام خدمات تأثیر اساسی دارند . کاربرد اصول روحانی ما قبلاًدر این فصل متوجه شدیم که خدمت در سطح شخصی ، در نتیجه ی کار برد اصول میسر می گردد . با استفاده از این اصول ، ما می آموزیم که جویای راهنما و مشورت بشویم . ما با راهنمای خود صحبت می کنیم ،مسائل مان را با دوستان جلسات معتادان گمنام در میان گذارده و به راهنمایی یک نیروی برتر گوش فرا می دهیم . بعضی از اصولی که به نظر می رسند در رابطه با سنت دوم از اهمیت برخوردار باشند عبارتند از : تسلیم ، ایمان ، تواضع روشن بینی و گمنامی . ما از تسلیم به مرجع نهایی مان ،خداوند بدان گونه که او را درک می کنیم ،خدایی که با او رابطه ی خصوصی پیدا کرده ایم ، کارمان را شروع می کنیم . در رابطه با این سنت ،ما خود را به رهنمود های آن نبروی برتر که بصورت وجدان گروهی متجلی شده است تسلیم می کنیم . ما تعهد خود را نسبت به حفظ منافع مشترک جلسات معتادان گمنام با مهمتر شمردن احتیاجات انجمن از خواسته های خودمان دوباره احیا می کنیم . ایمان عبارت است از اتکای به یک نیروی برتر که به مرحله ی عمل در آمده است . بکار گرفتن این اصول روحانی به ما اجازه می دهد به وجدان گروه ،بجای ترس با امیدواری تسلیم بشویم . ایمان دائماًبه ما یاد آور می شود که هدایت ما نه توسط خودمان ،بلکه توسط نیروی برتر از نیروی خودمان صورت می گیرد . ایمان داشتن شجاعت می خواهد . مگر نه آن که ما اغلب حتی در عمق نگرانی های مان نیز فعالانه از خود ایمان نشان می دهیم . هر چه ما آثار عملکرد یک نیروی برتر مهربان را در بین اعضای انجمن مان بیشتر ببینیم ایمان مان هم به همان نسبت فزونی پیدا می کند .تواضع ،در عمل به معنای ان است که ما توانایی ها و نقاط ضعف خود را بطور صادقانه ارزیابی برای ایجاد تمایل در ما به جهت تسلیم ، لازم می باشد . تواضع به ما این آمادگی را می دهد که خواسته های شخصی را کنار بگذاریم تا بتوانیم به گونه مؤثر به انجمن خود خدمت کنیم . ابتدا نگاهی به اصل تواصع می اندازیم ،تا بخاطرمان بیاورد که ما به تنهایی قادر به جهت دادن و هدایت امور معتادان گمنام نیستیم . بخاطر می آوریم که منبع نیروی مان کیست ،یک نیروی برتر مهربان . ما با بکارگرفتی تواضع در کوشش های مان جهت خدمت برای ایجاد روشن بینی فضا ایجاد می کنیم .بیاد می آوریم همان گونه که ما به تجربه ی بقیه معتادان برای ارزیابی خود نیاز داریم برای خدمت کردن نیز محتاج به راهنمایی و عقاید آنان هستیم . ما یاد می گیریم که بطور فعالانه به مهارت خود برای گوش دادن بیفزاییم و در صحبت ها از گوش خود بیش از دهان مان استفاده کنیم . وقتی که روشن بینی پیدا می کتیم ف راه حل هایی را که در ضمن مراحل ایجاد وجدان گروهی ، توسط دیگران ابراز شده هم می شنویم و هم پذیرا می شویم . استفاده از اصول روشن بینی به ما می آموزد که پیش داوری های شخصی خود را بری آن که بتوانیم با دیگران کار کنیم ، کنار بگذاریم . وقتی روشن بینی بکار می بریم ، یک روحیه ی خوش بینی نسبت به دیگران را در خود پرورش داده و در نتیجه تمایل پیدا می کنیم که در خدمات خود منافع مشترک مان را بخاطر داشته باشیم . ما تنها با یک مغز باز موفق خواهیم شد را هنمایی مای یک نیروی برتر را تشخیص بدهیم . درستی به معنای آن است که بدون توجه به شرایط موجود ، در کاربرد اصول روحانی از خود پایداری نشان دهیم . رهبرانی که این صفت را در کردار خود نشان می دهند ف باعث برانگیخته شدن اعتماد ما می شوند . بهترین نحوه خدمت ما رمانی است که نسبت به اعتمادی که دیگران به ما ابراز کرده اند ، از خود احترام نشان می دهیم . وفاداری و تعهد نسبت به آن اعتماد ، نشان گر واضح شخصیت و درستی خدمت گزاران مان می باشد . وقتی که به انتخاب اعضاء برای خدمت کردن می پردازبم معمولاًروی درستی آن ها به عنوان اشانه ای برآن که قابل اعتماد هستند حساب می کنیم . اصول روحانی گمنامی ما یادآور ما می گردد که در معتادان گمنام همگی برابر هستیم . هیچ شخص با گروهی در فهمیدن اراده ی یک نیروی برتر ف انحصار ندارد . ما در انجام عملی گمنامی ، بدون توجه به احساسات شخصی خودمان راجع به یک نفر ، نسبت به همه محبت ، توجه و احترام نشان می دهیم . هر عضوی در مراحل ایجاد وجدان گروه ، برای خود جایی دارد . تمام ما در منصه ظهور رسیدن یک رابطه ی آگاهانه با نیروی برتری که مطابق با درک خودمان می باشد با دیگران برابریم . سنت دوم رامنمایی های لارم برای رابطه با دیگران را به ما ارائه می دهد . یک نیروی برتر ، سر چشمه و اساس اصولی است که ما در ضمن خدمت بکار می بندیم . ما می توانیم هر زمان که احتیاج به راهنمایی داریم از این اصول در سطح شخصی ، گروهی ، هیئت خدمات یا کمیته های مان استفاده کنیم . خدمت برای آنهایی که به ایشان خدمت می کنیم بالاترین نیرو و استعداد ما اعضای جلسات معتادان گمنام در ان است که میتوانیم به معتادی دیگر نزدیک شویم . به او بفهمانیم که ما هم مثل او هستیم و ورودش به انجمن را خوش آمد بگوییم ، با معتادی که برای بار اول وارد می شود خوش و بش کنیم و کمک کنیم تا تضمین بشود که تازه واردها هر بار پس از بار دیگر باز هم باز خواهند گشت . با راهنمایی که یک نیروی برتر مهربان به ما کمک می کند ، در کمک به دیگران پربارتر می شویم . خدمت به انجمن معتادان گمنام پاداش های مخصوص به خود را دارد . وقتی که ما اصول روحانی را در زندگی روزمره ی خود بکار می گیریم نتیجتاًرابطه ی ما با نیروی برترمان قوی تر می شود . روابط ما با گروه خودمان و انجمن نیز تقویت می گردد . خدمت در جلسات معتادان گمنام یک تجربه و یادگیری است که به رشد شخصی ماکمک می کند . در نتیجه خومت ، شروع به یافتن دیدخاهی می کنیم که گسترده تر از فقط منافع خودمان است و نقطه نظرهای خود محورانه ی خویش را به منظور خدمت بهتر به جمع ، کنار می گذاریم . ما در عوض خدمت ایثار گرانه خود ، سود روحانی می بریم .

+ نوشته شده در  دوشنبه 26 خرداد 1393ساعت 13:57  توسط سلامت